نقابت را زمین بگذار...

شعر...عکس...کتاب...موزیک و...

نقابت را زمین بگذار...

شعر...عکس...کتاب...موزیک و...

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گریه» ثبت شده است

۱۳
بهمن

و ما که گریه نکردیم، گریه؟! نه! کردیم...
به ما چه مرد نباید که... ما که نامردیم!
 
اگر که پنجره را سمت عشق می بستند
بدون شعر... و گریه چه کار می کردیم؟!
 
زنی به خاک نشست و به چشممان زل زد
و ما که سایه ی خود را به جا نیاوردیم
 
و قد کشید درون سکوتمان خورشید
و بر جنازه ی یک عشق، سایه گستردیم
 
شما که درد کشیدید، درد را دیدید
به حال ما نرسیدید، ما خود ِ دردیم!
 
خلاصه ی همه ی زندگی ما اشک
استبیا دوباره به آغاز شعر برگردیم

  • محمد لطفی